پاسخ به هفت پرسش دربارۀ کوروش
تاریخ انتشار: ۸ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۲۹۹۷۷۱
کوروش/ کورو/ کوراش/ سایروس (۵۳۰-۵۵۸ حدود پ م) بانی جهانشاهی (امپراتوری) هخامنشی و نامدارترین پادشاه تاریخ ایران و شرق است. او همواره و بهویژه در میان غربیان، نمونه فرمانروایی آرمانی و فرهمند شناخته شده و نزدیک به همۀ منابع باستانی از یونانی تا عبری و بابلی و ... نام او را به دادگری و کردار نیک بردهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش ایسنا، در یادداشتی در عصر ایران به قلم رضا شاهملکی، دکتری تاریخ و تاریخپژوه، آمده است: «کوروش شناختهشدهترین شخصیت تاریخی ایران است و خوانندگان میتوانند در کتب تاریخ معتبر که نام برخی از آنها در یادداشت سودمند آقای علیرضا جلیلیان و در تارنمای عصر ایران منتشر شده، شرح زندگانی پرماجرای او را بخوانند.
لابد خوانندگان هم اینجا و آنجا و از زبان این و آن و گاهوبیگاه اتهامات بیپایهای را که دشمنان ملیت ایرانی علیه کورورش هخامنشی طرح میکنند شنیدهاند. سخنان ناروایی که از زبان افراد و گروهها و رسانههایی چند طرح میشود و برخی روشنفکران تاریخ نخوانده داخلی هم که گاه در جایگاه استادی در دانشگاههای همین کشور نشستهاند یا در مؤسسات و نهادهایی حضور دارند که بودجه از مردم همین خاک میگیرند، بیآنکه بدانند اظهار نظر در حوزه تاریخ تخصص لازم را میطلبد، این سخنان مغرضانه را تکرار کرده و آب بر آسیای دشمنان هویت ایرانی میریزند. در این یادداشت نظر به اهمیت جایگاه کوروش در تاریخ جهانی، به برخی از این ابهامات آلوده به دشمنی یا ناآگاهی و البته پرسشهایی که ذیل مقالۀ جناب جلیلیان مطرح شده پاسخی داده شده است.
کوروش/ کورو/ کوراش/ سایروس (۵۳۰-۵۵۸ حدود پ م) بانی جهانشاهی (امپراتوری) هخامنشی و نامدارترین پادشاه تاریخ ایران و شرق است. او همواره و بهویژه در میان غربیان، نمونه فرمانروایی آرمانی و فرهمند شناخته شده و نزدیک به همۀ منابع باستانی از یونانی تا عبری و بابلی و ... نام او را به دادگری و کردار نیک بردهاند.
در تمام یکهزارواندی سال گذشته نیز در میان مورخین مسلمان، همچو پادشاهی با همت، با اراده و بزرگوار نگریسته شده؛ مردی که «به جز مهر و ستایش یاران و هممیهنانش ... افسانه هم در مورد او به کوشش برخاسته است». چنان زندگانی درخشانی را از سر گذراند که مفهوم «دادگری» برای فرمانروا، از او و کردار او سرچشمه گرفت.
کوروش پادشاه و البته پیش از آن انسانی بزرگ بوده (هر چند او هرگز داعیه بزرگی نداشت و چنین لقبی به خود نداد بلکه بیشتر از سوی عبرانیان و یونانیان و رومیان و حتی دشمنانش بزرگ خوانده شده) حال برخی از هموطنانش کوشش دارند تا با دروغ و تحریف تصویر آرمانی او را مخدوش و البته تخریب کنند تا سکه باارزش هویت ایرانی از رونق بیفتند و شمع هویت ایرانی خاموش گردد.
در این میان نباید تقلید کورکورانه برخی روشنفکران داخلی و بیاطلاع از تاریخ را نیز نادیده گرفت که به اسم نفی گذشتهگرایی و چشم بر مدرنیته و جلو داشتن، به تمسخر و لودگی و البته بی هیچ بهرهای از سندشناسی و آگاهی تاریخی با هر آنچه نام ایران و گذشته شکوهمند آن را دارد به رویارویی برمیخیزند؛ حال آنکه تشیع و ایرانیت دو بال همیشگی هویت ایرانیاند. آنها که به قول مایکل استنفورد - فیلسوف تاریخ انگلیسی - تاریخ را با تقویم اشتباه میگیرند، گاه حتی برخی جملات حکیمانه نسبت داده شده به کوروش را به سخره گرفته و در ردیف جعلیات میآورند.
البته که میتواند چنین هم باشد و هنگامی که نام کسی به بزرگی میرود سخنانی را هم برای تاثیر بیشتر بر او میبندند (نمونههایی در روزگار خود ما پیش چشم است). اما موضوع اینجاست که بیشتر این سخنان را افزون بر دو هزار سال پیش یک سپاهی یونانی / آتنی به نام گزنفون در کتاب معروف «کوروشنامه» آورده و در اثر خویش کوروش را نمونه پادشاه و فرمانروای آرمانی و نیکسرشت دانسته است.
کوروش در تمام تواریخ و نوشتهها ستوده شده و حتی از سوی دشمنان. علت آن را باید در رفتار انسانی او و به قول گیرشمن بلندنظری او (تاریخ ایران ص ۱۷۴) دانست و در منش انسانی او آن هم ۲۵ قرن پیش از روزگار جدید. روزگاری که سازمان مللها و سازمانهای حمایتی و یونیسف و ... وارد میدان شدهاند و هنوز اخلاقیات و انساندوستی بازیچه است، تردیدی نیست و آنکه خلاف این را ادعا میکند باید حجتی قوی اقامه کند. ظاهرا مخالفان به جز اتهاماتی که تنها بر پایه حرف و جعل استوار است، تاکنون سندی در این باب ارائه نکردهاند.
به چند مورد از پرسشهای تکراری جدید در مورد کوروش پاسخ میدهیم:
۱. آیا ایران خود مورخ نداشته؟ چرا تاریخ کوروش را باید یونانیان نوشته باشند؟
البته که جهانشاهی به گستردگی ایران باستان مورخ و دانشمند و دانشگاه فراوان داشته. نمیتوان بیش از هزار سال بر نیمی از جهان حکم راند و مورخ و تاریخ نگاشتهشده نداشت. اما فراموش نکنیم دو هزار سال گذشته! چه کسی میتواند از مصر باستان نام چهار مورخ را بیاورد؟ از چین باستان چطور؟ از هند؟ میبینیم که این تنها مختص به ایران نیست. ما کتابهایی از همین صد سال پیش داریم که نام کتاب موجود است اما خود کتاب از بین رفته! به کوروش هم تنها یونانیان نپرداختهاند. منابع بابلی - عبری و ... نیز از او یاد کردهاند. در این میان کمک بررسیهای باستانشناسی، اوستایی، زبانشناسی و ... را نیز به همراه داریم. افزون بر آن نام کوروش فقط در منابع یونانی نیامده، در منابع مهمی از ملل دیگر نیز نام او باقی است و پس از اسلام هم مورخین بزرگ ایرانی نام او را بارها ذکر کردهاند که برای پرهیز از درازشد سخن از آن میگذریم.
۲. چرا نام کوروش در تقویمها ثبت نشده؟
به طور خلاصه اگر بخواهم بگویم، این از بیتوجهی ماست! اما به شکلی نمادین هفتم آبان ماه یعنی روز فتح بابل به دست ارتش ایرانیان را به عنوان روز کوروش گرامی میدارند. این ثبتنشدن در تقویم اما چیزی از بزرگی کوروش نمیکاهد.
۳. چرا حافظ و سعدی هرگز در اشعار خود از کوروش یاد نکردهاند؟
زیرا حافظ و سعدی مورخ نیستند. آنها نهتنها از کوروش که از داریوش و مهرداد و انوشیروان هم نامی نبردهاند. آیا به معنای نبود چنین شخصیتهایی است؟ مورخین و منابع و لوحهها و کتیبهها را رها کردهایم و به این میپردازیم که چرا دو شاعرِ نامی، نامی از کوروش نیاوردهاند. شاعر، مورخ نیست. خاطره هخامنشیان همواره باقی بود اما کنشهای آنان در تاریخ با گذر قرون متمادی فراموش شده بود تا عصر جدید و کاوشهای باستانشناسی و خطشناسی و زبانشناسی و بازشدن گره کتیبهها و لوحهها. اسامی اسطورهای شاهان هخامنشی در ادبیات ایران پرتکرار است و بنگرید حافظ یا شاعران دیگر چند بار از کیخسرو و ... که نامهای اسطورهای شاهان باستانی ایراناند یاد کردهاند. در دیوانهای شعر نامی از کمبوجیه هم نیست اما نام بهرام گور و نوشیروان فراوان است. این به معنای وجود تاریخی نداشتن کمبوجیه است؟
۴. چرا مشخصا فردوسی که شاهنامهاش سرشار از نام شاهان و شخصیت های تاریخی / اسطورهای است در یک بیت هم نامی از کوروش نبرده؟
ما متونی را که منبع کار فردوسی بودهاند و خداینامههای عهد باستان را - که میدانیم در روزگار فوق بسیاری از آن نسخ بر جای مانده بودند - ندیدهایم و چه کسی میتواند ادعا کند در آنها نام کوروش نیامده بوده؟ شاهنامهشناس شهیر استاد جلال خالقی مطلق بهروشنی به همانندیهای شخصیت تاریخی کوروش و کیخسرو در شاهنامه اشاره دارند. (بنگرید به مقاله کیخسرو و کوروش از ایشان)
از مباحث بسیار تخصصی منابع کار فردوسی نیز میگذریم که مجالی دیگر برای طرح میطلبد. برای اشارهای کوتاه در ۳۴۶ ق. هنگامی که ابومنصور عبدالرزاق، سپهسالار و صاحبمنصب مشهور روزگار سامانی، روحانیان زرتشتی را گرد آورد تا بر اساس منابع پهلوی که در دسترس بود کتاب شاهنامه ابومنصوری را تدوین کنند، قرنها بود که خط میخی به دست فراموشی سپرده شده بود و هم خاطره هخامنشیان. این شاهنامه ابومنصوری همان منبع اصلی کار فردوسی است که آن هم خود بر بنیاد منابع پهلوی نگارش یافته؛ منابعی که برخی از آنها پس از اسلام به عربی ترجمه شده و برخی هنوز به پهلوی و در دست موبدان زرتشتی باقی بودند.
در آن منابع البته که نامی از هخامنشیان نیامده بود، زیرا در طول فرمانروایی سلوکیان و نزدیک به ۵۰۰ سال حکومت اشکانیان (که از شرق ایران بودند) یادگارهای هخامنشی در دست فراموشی بودند. در روزگار فردوسی بسیاری از ایرانیان هخامنشیان را همان کیانیان میپنداشتند اما مورخین و اهل تحقیقی که از منابع یهودی و یونانی استفاده کرده بودند، کوروش را میشناختند.
پس در کتاب حمزه اصفهانی و آثارالباقیه بیرونی و ... نام و یاد کوروش را داریم؛ هرچند با تحول و تغییر. در این بین میتوان به مقاله زندهیاد استاد باستانی پاریزی رجوع کرد تحت عنوان «کوروش در روایات ملی» که بهخوبی آگاهی اهل تاریخ و فرهنگ از کوروش را نمایانده است.
۵. چرا تا پیش از حکومت پهلوی نام کوروش بر فرزندان ایرانیان گذارده نمیشده و ناشناخته بوده؟
نخست باید بگویم شناخت کوروش و تاریخ باستانی ما از عهد قاجار آغاز شده و اینکه مشهور شده پهلویها آنها را از دل تاریخ بیرون آوردهاند، درست نیست. رمزگشاییها از خط و زبانهای باستانی و الواح و کتیبهها از حدود سالهای ۱۲۴۰ خورشیدی به بعد آغاز شده. دوم آنکه نام «فرورتیش» و «خشایارشا» هم بر فرزندان ایرانیان نبوده. «ارد» و «اردوان» هم و ...
با این تحلیل نه تنها کوروش که کل حکومت مادها و هخامنشیان و پارتیان و ... هم جعل و دروغ است!
۶. چرا کوروش در استوانه خود بارها و بارها از «مردوک» خدای بابِلی یاد کرده؛ مگر نه اینکه یکتاپرست بوده؟
داوری نهایی در باب دین و آیینی که کوروش بر آن بوده، دشوار است. زرتشتیبودن هخامنشیان نیز خود همچنان امری اثبات نشده است. «امیل بنونیست» در پژوهش خویش تحت عنوان «دین ایرانی» اشاره دارد که در معروفترین کتیبههای هخامنشی که متعلق به داریوش و خشایارشا هستند اشارهای به زرتشت و آیین زرتشتی نشده؛ هرچند نام اهورامزدا به روشنی آمده. (دین ایرانی / ص ۲۰)
بیشتر به نظر میرسد دین هخامنشیان با آیین ایرانی مزدیسنا هماهنگی دارد. زندهیاد پرفسور شاپور شهبازی در کتاب «کوروش کبیر» دلایلی مستند در این باب ارایه میکند. بنابر این کوروش پیرو آیینی ایرانی بوده و افزون بر اینکه شواهد زیادی مانند تصویر معروف «پیکر انسان بالدار » که همان «فر کیانی» کوروش است در دست داریم، کمتر نشانی از تاثیر ادیان بابِلی در ایران آن روزگار موجود است. بنابراین ستایش کوروش از مردوک تنها به واسطه همان عدم تعصب مذهبی اوست که مورد پذیرش دوست و دشمن بوده. این تنها از تسامح کوروش برمیخیزد و چیزی هم بر او اضافه میکند نه اینکه از او بکاهد.
داریوش هم بعدها در سندی از بل خدای بابلیان به جای اهورامزدا نام میبرد و البته روشن است که داریوش بل را نمیپرستیده. در این زمینه میتوانید رجوع کنید به گفتگوی نگارنده با دکتر شهرام جلیلیان در همین سایت.
کلمان هوار فرانسوی اشاره دارد: «کوروش اندیشهای داشت که هم سیاسی بود و هم دینی. بابلیان و آشوریان قادر نبودند ار عقیده بتپرستی دست بردارند ... و خدایان اقوام مغلوب را میربودند ... کوروش به جای ربودن این تندیسها آنها را به مردمی که به آن وابسته بودند بازمیگرداند ... این اندیشه نبوغآمیز قدرت فاتح بابل را تحکیم بخشید.»
۷. از کجا بدانیم که کوروش واقعا آنچنان که گفتهاند مرد بزرگی بوده؟
تمامی تواریخ مکتوبی که از زندگانی کوروش برجای مانده را نه ایرانیها و یاران و نزدیکان کوروش بلکه غیر ایرانیهایی همچون یونانیان و بابلیان و ... نوشتهاند. از سویی منشور معروف کوروش را در اختیار داریم که در آن به آزادی دین و فرهنگ مردمان زیر فرمان خود احترام گذارده. فراموش نکنید از روزگاری سخن میگوییم که پادشاهان در کتیبههای خود به ویرانی و کشتار و خونریزی بیشتر افتخار میکردند و اصول اخلاقی امروزین که با آن اعمال انسانها را نقد و ارزیابی میکنیم، در آن دوران متفاوت و گاه بیمعنی بوده. علت بزرگی کوروش این است.
دکتر زرینکوب اشاره دارد که در همان روزگار هم: «تمام دنیای باستانی وی را همچون مردی فوقالعاده و بیمانند نگریست.» (تاریخ مردم ایران ص ۱۳۰)
یونانیان که دشمن سنتی پارسیان بودند او را مسیح تلقی میکردند و کافی است به نمایشنامه «آیسخولوس» نگاه کنیم که چگونه از او فرمانروایی آرمانی تصویر میکند.
پیشتر هم گفتیم انسانیت و جوانمردیای را که کورورش از خود نشان داد در تمام تاریخ جهانی تا آن زمان، بیمانند بود. دیکونف، تاریخنگار شهیر روس، نیز بر آن است که کوروش تنها در دنیای جدید بلندآوازه نبوده بلکه «در میان معاصران خود هم عصر بسیار عمیقی بر جای گذارده است.» (تاریخ ایران باستان ص۸۹)
افلاطون در کتاب قوانین چهرهای آرمانی از پادشاهی کوروش ترسیم میکند. گزنفون اشاره دارد که «مردمان به دلخواه خود کوروش را فرمان میبردند.»
«دیودور سیسیلی»، مورخ همعصر ژولیوس سزار، کوروش را «پاکاندیش و انساندوست» نامیده و هرودوت کوروش را با صفاتی چون: جنگاور ... پهلوان ... نرمخوی ... و آزاده معرفی میکند. (کتاب تواریخ) و البته بسیاری پژوهشگران و نیز علامه فقید طباطبایی با نظر مولانا ابوالکلام آزاد در مورد «ذوالقرنین»خواندن کوروش در قرآن کریم همداستاناند.
«فلویگل»، اندیشمند بزرگ آلمانی، «جرج راولینسون»، مستشرق انگلیسی، «ادوارد میر»، مورخ آلمانی، «ویل دورانت» آمریکایی، «رومن گیرشمن» فرانسوی و ... هر یک به فراخور و به زبان و اندیشه خود تماما در آثار معروف خود کوروش ایرانی را ستوده و نام او را به بزرگی و خردمندی بردهاند.
پینوشت:
ضبط یونانی نام کوروش به همین شکل است و نه کورش. در بیشتر منابع ایلامی نیز به همین شکل (کوروش) آمده. از نظر آوانگاری خطهای باستانی هم کورورش درستتر به نظر میرسد.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: کوروش کبیر تاریخ ایران هویت ایرانی نام کوروش نام او کتیبه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۲۹۹۷۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فیلم/ روایت جالب شمسایی از روز پاسخ ایران به اسرائیل
وحید شمسایی: دم بچهها گرم که اسرائیلیها را زدند. بعد از این ماجرا تمام پروازها لغو شد و ما اگر دیرتر به تایلند میرفتیم حذف میشدیم.
دریافت 3 MB